علاقهمندي ها
+
يک بار است زندگاني. يک بار. همان يک بار که نسيم صبح را به سينه فرو مي دهيم، همان يک بار که عطش خود را با قدحي آب خنک فرو مي نشانيم، همان يک بار که سوار بر اسب در دشت تاخت مي کنيم، *يک بار.. يک بار و نه بيشتر...*
اودسان
ديروز 10:30 عصر
بعد از آن ديگر تمام عمر را ما دنبال همان چيزها مي دويم، بعد از آن ديگر تمام مدت را به دنبال همان طعم اولينِ زندگاني هستيم. در پي لذت اول. سيب را به دندان مي کشيم تا طعم بار اول را در آن بيابيم،آب را سر مي کشيم تا لذت رفع عطش بار اول را پيدا کنيم. در آب غوطه مي زنيم تا به شوق بار اول برسيم و نسيم را مي بلعيم تا نشاني از آن اولين نسيم بيابيم. زندگاني يک بار است، در هر فصل...
+
قلب که مي شکند، فقط يک احساس نيست؛
بلکه واقعاً آسيب ميبيند! تحقيقات علمي نشان دادهاند که استرسهاي عاطفي شديد ميتوانند تأثير مستقيم روي قلب داشته باشند و حتي منجر به "سندروم قلب شکسته" شوند.
اين وضعيت ميتواند به ضعيف شدن ماهيچههاي قلب منجر شود و درد واقعي شبيه به حمله قلبي ايجاد کند.
بياييد در روابطمان مهربانتر باشيم و از شکستن دلهاي اطرافيان خود پرهيز کنيم.
مراقبت از احساسات ديگران،
هما بانو
ديروز 3:39 عصر
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} سلام عزيزم …اميدوارم اين شکستگي موجب ارزشمندي بيش از پيش دل مهربونتون نزد خداي مهربون شده باشه که حتما همينطوره …نگاه خداوند بر قلب زيباتون وقتي عاشقانه خواهد بود که قلبهامون رو عادت بديم به بخشش .ان شالله اگر کسي سهوي يا عمدي دلمون رو شکسته بتونيم ببخشيم .
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} سلام جان دلم..ممنونم از حضور قشنگت و پيام ارزشمندت عزيز دلم.. اميدوارم هيچ وقت هيچ کس در شرايطي قرار نگيره که باعث دلشکستگي شخصي بشه..که عقوبت بدي در انتظارشه چون طرفش خدا ميشه.. اما يقينا بايد بخشيد ، نه به خاطر کسي که دل شکسته.. به خاطر آرامش و رهايي ذهن از اون اتفاق و از اون شخص ..
+
ميان من و ديدار تو
پلي ست از غروب خاطره ها
تا طلوع آرزوها
ومن همچنان ايستاده ام بر لبه ي تاريک فاصله ها حکايت شبهاي بي تو بودن را
با چه کسي بگويم
اي قصه گوي هزار رو يک شب من .....
عارفانه هاي يک دوست
ديروز 7:32 عصر
+
حال من خوب است اما با تو بهتر مي شوم
آخ…تا مي بينمت يک جور ديگر مي شوم
با تو حس شعر در من بيشتر گل مي کند
ياسم و باران که مي بارد معطر مي شوم
عارفانه هاي يک دوست
ديروز 7:32 عصر
+
شمع از سر خود گذشت و آزاد بسوخت
بر آتش غم خندهزنان شاد بسوخت
من بنده? شمعم، که ز بهر دل خلق
ببريد ز شيرين و چو فرهاد بسوخت
عارفانه هاي يک دوست
ديروز 7:31 عصر
+
انتظار پر از رنج است
فراموش کردن هم رنج آور است
اما رنج بلاتکليفي از هر چيزي بيشتر است
طاووس زيباترين
03/12/22
+
بايد خوب خداحافظي کرد ،
چه با زندگي ، چه با يک دوست ، چه با يک عزيز...
به موقع بايد خداحافظي کرد ،
با احترام بايد خداحافظي کرد...
تايمش رو بايد فهميد!!


هايدي
03/12/22
خداحافظي ازاين جهت سخته که دل کندن از تعلقات ودلبستگي هاست، به قول فاضل به خداحافظي تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتي و دلم ثانيه اي بند نشد
دو نفر در دو برنامه مختلف گفتند که ما آنجا گفتيم که در دنيا نماز ميخوانديم . دو پاسخ مختلف دريافت کرده بودند که برايم مسأله خواندن نماز را روشن کرد به اولي گفته بودند که اگر نميخواندي هم فرقي نميکرد :D به دومي گفته بودند که براي خودت ميخواندي :) اين واقعيتيست که ما اينجا احساس ميکنيم . چه بعد از خواندن نماز احساس راحتي و سبکي ميکنيم . و واي به وقتيکه نخوانيم
2 فرد دیگر
18 فرد دیگر
+
آدم ها ناگهان خداحافظي نميکنند،
ناگهان دلسرد نميشوند و ناگهان رابطه را تمام نميکنند.
جايي در مسير رابطه اتفاق هايي ميافتد،
دردهايي را تجربه ميکنند که هر درد
آنها را به تصميمشان نزديک تر ميکند
و روزي "ناگهان" تصميمشان را با ما در ميان ميگذارند.
آدمها آرام آرام خسته ميشوند.آرام آرام دلسرد ميشوند از تمام تلاش هايي که کرده اند و ديده نشده است.
آرام آرام دوست داشتنشان کم ميشود و تهي ميشوند.
هايدي
03/12/19
+
خدايا!
تو را شکر براي تمام درهايي که زدم و به صلاحم نبود و باز نشد،
تو را شکر براي تمام راههايي که رفتم و به صلاحم نبود و نرسيدم،
تو را شکر براي آدمهايي که مناسبِ من نبودند و از دست دادم،
تو را شکر براي هرچيزي که خواستم،بي آنکه بدانم در آن براي من شري هست و نيافتم
بخواه براي من مسيرها و آدمها و مقصدهايي سراسر خير،
بخواه براي من که مسيرهايي را نروم که ناگزير شوم با قلبي شکسته و جاني زخمخورده

هايدي
03/12/19
بخواه براي من که مسيرهايي را نروم که ناگزير شوم با قلبي شکسته و جاني زخمخورده از آنها بازگردم.
بخواه براي من که بااشتياق بروم و با اشتياق برسم و تا هميشه شکرگزار تو باشم
3 فرد دیگر
9 فرد دیگر
+
نميدونم چرا ميخوام اين حرفها رو بنويسم
اما با توجه به حجمِ بيماري هاي پي در پيِ اين چند ماه که درگيرشونم به دلم افتاد اين پست رو بنويسم
عمر دستِ خداست، ولي باتوجه به شدت بيماري ام گفتم امروز چند خطي با دوستان دلگويه کنم
از اواسط شهريور تا الان پشت سرهم بيمارم، چندهفته ي اول کروناي شديد گرفتم چند روز بهبود پيدا کردم دوباره همون علائم، منتهي شديدتر رو تجربه کردم دکترم گفت اينبار آنفلوآنزاي شديدگرفتم
اودسان
03/12/18
بعد از چند هفته حالِ خيلي بدم ، دچار سرفه هاي پي درپي و دردناک شدم سه هفته درگير سرفه هاي شديد و شبانه روز بودم که حس کردم يه چيز حجيم گلومو درگير کرده و احساس خفگي مي کنم.. بعد از مراجعه به چند دکتر و آزمايش و سونو و اسکن هسته اي گفتن تيروئيد پرکار گرفتم با التهاب خيلي شديد ..دکترم گفت فعلا به خاطر التهاب شديد نمي تونم داروي درمان تيروئيدِ پرکار تجويز کنم
و فعلا بايد قرص کورتون با دوز بالا مصرف کنم تا التهاب کاملا برطرف بشه،
نميدونم به خاطر مصرف قرص کورتون بود يا تيروئيد پرکار يا حجم اندوهي که در دلم بود،گاهي ضربان قلبم چنان تند و محکم تو قلبم کوبيده ميشد و اون حجم توي گلوم به گلوم فشار ميورد که هر لحظه حس مي کردم انگار قلبم ميخواد از سينه ام کنده شه و ميخوام بميرم.بعد از چند هفته مصرف دارو و آزمايش هاي پي درپي دکتر گفت التهاب تيروئيدت يکم کمتر شده
{a h=banamak57}هايدي{/a} ان شالله . ممنونم عزيز دلم.. ان شالله @};- الهي شما هم هميشه سلامت باشين ليلي ي من .
{a h=banamak57}هايدي{/a} هيچ وقت فراموش نميکنم اون روزهايي که لحظه به لحظه کنارم بودي.. تکيه گاهم شده بودي . سنگ صبورم بودي..و همه حرفم.. دستِ خدا بودي برام.. خدا رو شکر بابت لطفش.. خدا رو شکر بابت بهبودم.. خدا رو شکر بابت وجود و حضور تو که يقين کردم تو هديه خدايي .. من وجود خدا رو توي اون شرايط سخت و تلخ و دردآور، با وجود شما و مهسا کنارم ، با تمامِ وجودم حس ميکردم..